آیه 8 سوره توبه

از دانشنامه‌ی اسلامی

كَيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً ۚ يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَىٰ قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ

[9–8] (مشاهده آیه در سوره)


<<7 آیه 8 سوره توبه 9>>
سوره :سوره توبه (9)
جزء :10
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

چگونه (با مشرکان عهدشکن وفای به عهد توان کرد) در صورتی که آنها اگر بر شما ظفر یابند مراعات هیچ علاقه خویشی و عهد و پیمان را نخواهند کرد! به زبان‌بازی و سخنان فریبنده شما را خشنود می‌سازند در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آنان فاسق و نابکارند.

چگونه [مشرکان بر پیمان خود پای بندند؟] و در صورتی که اگر بر شما چیره شوند، نه [پیوندِ] خویشاوندی را در حقّ شما رعایت می کنند، نه پیمانی را!! شما را با زبانشان خشنود می کنند، ولی دل هایشان [از خشنود کردن شما] امتناع دارد و بیشترشان فاسقند.

چگونه [براى آنان عهدى است‌] با اينكه اگر بر شما دست يابند، در باره شما نه خويشاوندى را مراعات مى‌كنند و نه تعهّدى را، شما را با زبانشان راضى مى‌كنند و حال آنكه دلهايشان امتناع مى‌ورزد و بيشترشان منحرفند.

چگونه پيمانى باشد كه اگر بر شما پيروز شوند به هيچ عهد و سوگند و خويشاوندى وفا نكنند؟ به زبان خشنودتان مى‌سازند و در دل سر مى‌پيچند و بيشترين عصيانگرانند.

چگونه (پیمان مشرکان ارزش دارد)، در حالی که اگر بر شما غالب شوند، نه ملاحظه خویشاوندی با شما را می‌کنند، و نه پیمان را؟! شما را با زبان خود خشنود می‌کنند، ولی دلهایشان ابا دارد؛ و بیشتر آنها فرمانبردار نیستند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

How? For if, they get the better of you, they will observe toward you neither kinship nor covenant. They please you with their mouths while their hearts spurn you; and most of them are transgressors.

How (can it be)! while if they prevail against you, they would not pay regard in your case to ties of relationship, nor those of covenant; they please you with their mouths while their hearts do not consent; and most of them are transgressors.

How (can there be any treaty for the others) when, if they have the upper hand of you, they regard not pact nor honour in respect of you? They satisfy you with their mouths the while their hearts refuse. And most of them are wrongdoers.

How (can there be such a league), seeing that if they get an advantage over you, they respect not in you the ties either of kinship or of covenant? With (fair words from) their mouths they entice you, but their hearts are averse from you; and most of them are rebellious and wicked.

معانی کلمات آیه

لا يرقبوا: رقبه (به كسر اول) و رقوب: حفظ و انتظار و مراعات. «لا يرقبوا»: مراعات نمى ‏كنند.

الا: ال: عهد، سوگند. قرابت. در قرآن مجيد فقط به معنى قرابت و خويشى آمده است.

ذمة: عهد و پيمان. «الذمة: العهد و الامان و الضمان» به قول راغب، آن چيزى است كه بر شكستن و ضايع كردن آن انسان مذمّت مى ‏شود.

تأبى: اباء: امتناع و خوددارى. تَأْبى‏ قُلُوبُهُمْ: قلوبشان امتناع مى‏ كند.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى‌ قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ «8»

چگونه (مى‌توان با آنان پيمانى داشت) در حالى كه اگر بر شما دست يابند، هيچ خويشاوندى و پيمانى را درباره‌ى شما مراعات نمى‌كنند. شما را با زبانِ (نرم) خويش راضى مى‌كنند، ولى دلهايشان پذيرا نيست و بيشترشان فاسق و (پيمان شكن) اند.

نکته ها

«ال»، به معناى خويشاوندى، همسايگى و روابط عاطفى و انسانى و عرفى است. «1»

«ذِمَّةً»، به معناى عهد و پيمانى است كه وفاى به آن لازم است و اگر نقض شود، مردم، عهدشكن را مذّمت مى‌كنند.

اين آيات نيز دليل فرمان سخت‌گيرى نسبت به پيمان شكنان مشرك است.

به صرف اينكه اگر دشمن بر ما غالب شود چنين و چنان خواهد كرد، نمى‌توان به او حمله كرد، بلكه بايد قرائنى بر توطئه و تجاوز او باشد وگرنه قصاص قبل از جنايت مى‌شود.

پیام ها

1- عمق كينه‌ى دشمن را هنگام قدرتش بايد شناسايى كرد، نه هنگام ضعف او. «إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ»

2- سكوت و ساده‌انديشى درباره‌ى دشمنى كه اگر چيره شود مراعات هيچ مسأله‌اى را نمى‌كند، گناه است. «لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً»


«1». ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان، قرابت و خويشاوندى وجود داشت.

جلد 3 - صفحه 383

3- مشركان، نه مراعات مسائل عاطفى و همسايگى را مى‌كنند، نه به پيمان‌ها و تعهّدات احترام مى‌گذارند. «إِلًّا وَ لا ذِمَّةً»

4- ظاهرسازى و بازى‌هاى سياسى و تبليغاتى دشمنان، ما را فريب ندهد. «يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى‌ قُلُوبُهُمْ»

5- پيمان شكنى، نفاق، تظاهر و سياست‌بازى، فسق است. «تَأْبى‌ قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ»

6- اكثريّت مشركان فاسقند، ولى افراد سالم هم ميانشان پيدا مى‌شود. «أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ» (در نسبت‌دادن‌ها، انصاف داشته باشيم)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى‌ قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ «8»

كَيْفَ‌: چگونه براى مشركان عهدى است. وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ‌: و حال آنكه اگر ظفر يابند بر شما. لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ‌: مراعات نكنند و نگاه ندارند در باب شما. إِلًّا وَ لا ذِمَّةً: قرابت و نه وفاى به عهد را. يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ‌:

خشنود مى‌كنند شما را به زبانهاى خود، يعنى وعده مى‌دهند به ايمان و طاعت، يا سخنان شيرين گويند. وَ تَأْبى‌ قُلُوبُهُمْ‌: و ابا دارد قلبهاى آنها آنچه را كه به لسان گويند، يعنى دل و زبان ايشان يكى نيست. وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ‌: و بيشتر ايشان خارجند از دائره ايمان و طاعت، و قليلى به سبب بدنامى از نقض‌

«1» مجمع البيان ج 3 ص 9.

ج5، ص 26

عهد و مخالفت دورى تحرز نمايند.

نكات ادبيه- قوله «الّا» اصل «الّ» در لغت به معنى «جوار» يعنى بانگ نمودن «كما يقال له البلّ اى انين» چه عادت عرب آن بود چون تحالف مى‌كردند، صداى خود را به آن بلند مى‌نمودند و تشهير مى‌كردند، بعد مستعار شده براى قرابت؛ زيرا عقد قرابت ميان اقارب زياده از عقد تحالف است. و بعد مستعار شده براى ربوبيت به جهت فرط عقد آن و مبالغه در آن. و يا مشتق از الل الشّى‌ء اذا حدّده يا الل الشّى‌ء اذا لمع. و نزد بعضى عبرت است به معنى «اله» و قرائت «ايلاء» دال بر اين معنى است چون «جبرال» و «جبرئيل» چه جبر به معنى عبد است به لغت عبرى يعنى بنده خدا.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِينَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ «7» كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى‌ قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ «8»

ترجمه‌

چگونه ميباشد از براى مشركان عهدى نزد خدا و نزد پيغمبرش مگر آنانكه عهد بستيد با آنها نزد مسجد الحرام پس ماداميكه استقامت نمودند براى شما استقامت كنيد براى آنها همانا خدا دوست ميدارد پرهيزكاران را

چگونه باشد با آنكه اگر ظفر يابند بر شما مراعات نكنند در باره شما سوگندى و نه پيمانى را خوشنود ميكنند شما را بزبانهاشان و امتناع مينمايد دلهاشان و بيشتر آنها متمرّدانند.

تفسير

استفهام براى انشاء تعجب است از احتمال بقاء عهد نزد خدا و پيغمبر (ص) براى اهل شرك با ثبوت نقض از طرف آنها و ظهور امارات آن مگر براى كسانيكه با آنها معاهده نمودند مسلمانان در مكه معظمه يا حوالى آن كه در ذيل آيه الّا الّذين عاهدتم من المشركين بيان شد و در اين آيه تأكيد شده است مراعات عهد آنها ماداميكه تخلّف ننمودند و ذيلا اشاره شده است كه نقض عهد خلاف تقوى است و در آيه دوم بيان امارات نقض عهد شده است از طرف آنها براى اثبات جواز نقض از طرف مسلمانان‌

جلد 2 صفحه 559

و كلمه كيف از آيه سابقه تكرار شده براى ربط دليل بمدّعى و از تكرار بقيّه صرف نظر شده است براى وجود آن در سابق و عدم احتياج بذكر يعنى چگونه ميباشد براى آنها عهدى با آنكه تصميم دارند اگر غلبه و ظفر پيدا كنند بر شما مراعات ننمايند قرابت و حق قسم و عهد را چون الّ باين معانى استعمال شده و نيز مراعات ننمايند پيمان و امان و زنهار را چون ذمّه در اين معانى استعمال ميشود فقط آنها بدهانها و زبانهاى خودشان ميخواهند دل شما را بدست بياورند كه ميگويند ما با شما عهد مودّت بسته‌ايم و متعرّض شما نمى‌شويم و بعد از اين ايمان مى‌آوريم و امثال اين كلمات فريبنده كه دلهاى آنها ابا و امتناع از قبول آن دارد و در خاتمه اخبار فرموده از حال آنها براى تأكيد كه بيشتر اهل شرك متمرّد و ناقض عهد و مكّار و غدّار و جفاكارند نبايد باظهارات آنها فريفته شد و فرصت ترويج اسلام را از دست داد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كَيف‌َ وَ إِن‌ يَظهَرُوا عَلَيكُم‌ لا يَرقُبُوا فِيكُم‌ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرضُونَكُم‌ بِأَفواهِهِم‌ وَ تَأبي‌ قُلُوبُهُم‌ وَ أَكثَرُهُم‌ فاسِقُون‌َ «8»

چگونه‌ اينها مشركين‌ بعهد ‌خود‌ وفا ميكنند و حال‌ آنكه‌ ‌اگر‌ ‌بر‌ ‌شما‌ مسلط شدند مراعات‌ نميكنند نه‌ قسم‌ و سوگندهاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ و نه‌ عهد و پيمان‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌شما‌ ‌را‌ بزبان‌ راضي‌ ميكنند ولي‌ قلوب‌ ‌آنها‌ اباء و امتناع‌ دارد ‌از‌ وفاي‌ بعهد و قسم‌ و اكثر ‌آنها‌ ‌از‌ حدّ ‌خود‌ خارج‌ ميشوند و اهل‌ فساد هستند ‌که‌ معناي‌ فسق‌ خروج‌ ‌از‌ طاعت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌بر‌ هيچ‌ امري‌ ثبات‌ ندارند و تعدّي‌ ميكنند.

كيف‌ بيان‌ وجه‌ ‌آيه‌ قبل‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود كَيف‌َ يَكُون‌ُ لِلمُشرِكِين‌َ عَهدٌ ‌که‌ حال‌ ‌آنها‌ و قلوب‌ ‌آنها‌ داراي‌ ‌اينکه‌ صفت‌ خبيثه‌ ‌است‌ ‌که‌ وَ إِن‌ يَظهَرُوا

جلد 8 - صفحه 182

عَلَيكُم‌ يك‌ قوه‌ و قدرتي‌ ‌در‌ ‌خود‌ ديدند و ضعفي‌ ‌در‌ ‌شما‌ مشاهده‌ كردند لا يَرقُبُوا فِيكُم‌ هيچ‌ رقبت‌ و عطوفتي‌ درباره‌ ‌شما‌ ندارند الّا ‌از‌ ماده‌ ايلاء بمعني‌ قسم‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ قسمهاي‌ مغلظه‌ ياد كرده‌ باشند ‌که‌ ‌بر‌ ضرر ‌شما‌ اقدامي‌ نكنند تمام‌ ‌را‌ كنار ميگذارند و نقض‌ ميكنند و ‌لا‌ ذمّة و ‌بر‌ عهد و ميثاقي‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌شما‌ بسته‌اند صرف‌ نظر ميكنند و نقض‌ ميكنند.

يُرضُونَكُم‌ بِأَفواهِهِم‌ زبان‌ بازي‌ ميكنند ‌ما چنين‌ و چنانيم‌ ‌با‌ ‌شما‌ ولي‌ باطنا اعدا عدوّ ‌شما‌ هستند وَ تَأبي‌ قُلُوبُهُم‌ ابدا قلب‌ ‌آنها‌ ‌با‌ ‌شما‌ نيست‌ و تمام‌ چاپلوسي‌ ‌است‌ وَ أَكثَرُهُم‌ فاسِقُون‌َ فقط قليلي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ استثناء ‌شده‌ بعهد و قرارداد ‌خود‌ پابند باشند و چهار صباحي‌ مراعات‌ كنند و لكن‌ اكثر ‌آنها‌ بهيچ‌ امري‌ مستقيم‌ نخواهند شد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- در این آیه موضوع فوق با صراحت و تأکید بیشتری بیان شده است، و باز به صورت استفهام انکاری می‌گوید: «چگونه (ممکن است عهد و پیمان آنها را محترم شمرد) در حالی که اگر آنها بر شما غالب شوند هیچ گاه نه

ج2، ص181

مراعات خویشاوندی با شما را می‌کنند و نه پیمان را» (کَیْفَ وَ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فِیکُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً).

بعد قرآن اضافه می‌کند که هیچ گاه فریب سخنان دلنشین و الفاظ به ظاهر زیبای آنها را نخورید زیرا: «آنها می‌خواهند شما را با دهانها (و سخنان) خود راضی کنند، ولی دلهای آنها از این موضوع ابا دارد» (یُرْضُونَکُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبی قُلُوبُهُمْ).

و در پایان آیه اشاره به ریشه اصلی این موضوع کرده، می‌گوید: «و بیشتر آنها فاسق و نافرمانبردارند» (وَ أَکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ)

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع